شعر در مورد
حمایت از حیوانات ،شعر درباره حمایت از حیوانات،شعر در مورد حمایت،شعر
درباره حمایت،شعر درباره حمایت از رهبری،شعر حمایت از حیوانات،شعر حمایت از
حیوانات خلیل جوادی،شعر در حمایت از حیوانات،شعر درباره حمایت از
حیوانات،شعر حمایت حیوانات،شعری در حمایت از حیوانات،شعر در مورد حمایت از
حیوانات،شعر حمایت،شعر حمایت از زنان،شعر حمایت از رهبری،شعر حمایتی،شعر
حمایت از روحانی،شعر حمایت از رهبر،شعر حمایت از کاندیدا،شعر حمایت از
احمدی نژاد،شعر حمایت از زن،شعر در حمایت از رهبر،شعر در حمایت از
رهبری،شعر درباره حمایت از رهبری،شعر در حمایت از احمدی نژاد،شعر حمایت از
سعدی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد حمایت برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
گاهی خدا می خواهد با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد
وقتی دستی را به یاری می گیری،
بدان که دست دیگرت در دست خداست…
با امر رهبرم که ز رحمان مؤید است دیگر به جنس خارجیان رو نمی کنیم
ما حامیان کار و تلاشی مضاعفیم با تنبلی و سست شدن خو نمی کنیم
دلت درمانده میمیرد
اگر غافل شوی از او
به هر وقتی صدایش کن
حمایت میکند حتما
کود حیوانی اونقدر بی ارزش و ضد ارزشه که میتونه بعنوان یک ناسزا بکار بره،
ولی وقتی بخواد بعنوان و برای پرورش محصولات کشاورزی استفاده بشه؛
با ارزش و خواستنی میشه …
کمک کردن و مفید بودن کیمیاست …
فراموش نکنیم .
برخیز که فخر هفت اقلیم شویم در نزد خدا و خلق تکریم شویم
فرمود ز تولید حمایت بکنیم تا شاهد مرگ طرح تحریم شویم
تو رسم بندگی آموز
حمایت میکند حتما
اگر غمگین اگر شادی
خدایی را پرستش کن
کنون که سبزه لگدمال خشم پاییز است
بیا برای خدا، سبزه را حمایت کن
امسال تمام شهر قرآنی شد تولید و تلاش و کار، ایمانی شد
با حکم ولی و بردن نام علی سرمایه ی ما دوباره ایرانی شد
بخشندگی ،
انتشار بوی خوش بنفشه بر ته کفشی است
که لگدمالش کرده است .
باز هم با امر تو تجدید بیعت می کنیم عرصه ی تولید ملی را حمایت می کنیم
کار و سرمایه که جای خود، بدان آقای من؛ ما تمام هستی خود را فدایت می کنیم …
برای رسیدن
به بلندای بخشندگی
باید از آز وجود خویش
بگذری.
وقت پایان کاهلی شده است موسم عزم و همدلی شده است
«تا» بزن آستین همت را سال تولید داخلی شده است
دستی که کمک می کند،
از دستانی که برای دعا بالا می روند مقدس تر است
با اقتدار و عزت رهبرم پیام شادی داد نوید تولید ملی در سال جاری داد
با حمایت از کار و سرمایه ایرانی! رهبرم به ملت ایران شادمانی داد
امسال مأمور حمایت از کار به امر رهبریم مأمور به سرمایه گذاری و رشد صنعتیم
بعد از موفقیت در امر جهادی این بار! سرباز وظیفه ی تولید کشوریم
افطار چقدر دوست داشتنیه ؛
کاش هر کدام از ما بتونیم افطار فقیری باشیم.
شک ندارم که این افطار دوم رو ، خدا بیشتر دوست داره …
رهبرا از شوق لبخند تو شادی می کنیم اذن تو باشد اگر، عزم تولید ملی می کنیم
کوری چشم تمام دشمنان بُزدلت حمایت از کار و سرمایه ایرانی می کنیم
ای که دستت می رسد ؛
دستی بگیر
در سال نو کار عبادی بکنیم همراهی دولت در تولید ملی بکنیم
در تحت لوای حضرت خامنه ای امسال حمایت از کار و سرمایه ایرانی بکنیم
ثروت با هزینه و خرج کردن از بین می رود و تمام می شود
اما علم با انفاق و آموختن به دیگری، پاک و تصفیه می شود و ناخالصیها و اشتباهاتش برطرف می گردد.
از فاو و فرات و فکه یادی باید در جبهه ی جنگ نرم، تولید ملی باید
در راه گذشتن ز حصار تحریم این بار حمایت از کار و سرمایه ملی باید
بندگی یعنی
در کوچه پس کوچه های زندگی
دست کسی را بگیری…!
ابراز یک “کلمه دلگرم کننده” به فردی درمانده
ارزشش بیشتر از ساعتـها تعریف و تمجیـد، بعد از کامیابی اوست
خداوند با دستان تو دست انسان گرفتاری را گرفته است ،
وقتی دست افتاده ای را میگیری و لبخند را مهمان قلبش می کنی ؛
و این چه زیباست.
نازنین ، دستانت نورانی و بوسیدنی شده اند …
انسان خوشبخت نمی شود اگر
برای خوشبختی دیگران نکوشد.
بخشنده بودن بیش از آنکه توانایی مالی بخواهد
قلب بزرگ میخواهد……
سال ها گذشت،
و هنوز هم نوشته هامان آن قدر زیبا نیست که بالای سرمان قاب کنیم…
مشق امشب هم، مثل دیشب، مثل هر شب،
دو صفحه تمیز و زیبا می نویسیم؛
“آدمی را آدمیت لازم است.”
من میخواهم از اشخاص که برای زیارتها…
به طور استحباب می خواهند بروند…
امروز ثوابی بالاتر از اینکه به برادرهای خودتان کمک کنید نیست
در مسیر باد بمان
تا بوی مهربانیت
تسخیر کند این شهرِ پر از بیهودگی را….
نگاه کودکان را دوست دارم چون با صداقت است
هیچ دروغـــی درآن راه ندارد
مانندنگاه کودکی که به کودک هم
سن وسالش می نگرد
ولی وجــــدان مادران خفته
چه راحت اورا از این نگاه دور میکنند
کمک به دیگـــران اولویت آخر
و از صمیم قلب متاسفم برای همه کسانی
که از ترس آتش جهنم است ، که به همنوع خود کمک می کنند….
آگاه باشید که خدا در هیچ جا، همچون آنجا پرستش نمی شود که آدمی برای
نیکی کردن به برادران و زیارتشان گام بر می دارد.
انسانیت غذا دادن به گدا نیست!
وقتی که اندازه آن گدا ،گرسنه باشی
وغذایت را به او بدهی
انسانی……
حمایت می کنم نامش بماند
همی در راه خود گامش براند
من به یک گلدان ِنرگس صحن ِایوان باختم
زین سبب هم از شقایق ها حمایت می کنم
مرا حمایت کن
که بی تو خلوت من رنگ بغض و تنهائیست
من از تمامی این زندگی تو را دارم
کتاب شعرم و قلبی شکسته دیگر هیچ
کار عاشق چون شکایت کردن است
کار شاعر هم حکایت کردن است
این میان مسئول باقی مانده که
کار او قطعا حمایت کردن است
آنکه میزد بوسه بر دستان او بابش مدام
درحمایت از ولایت دخترش خیرالنساست
بیا گل شدن را رعایت کنیم
ز پروانه ماندن حمایت کنیم
اگر باد غم شاخه ای را شکست
ز دست هجومش شکایت کنیم
مسلمانان همه در خواب رفته
حمایت از مسلمان بازبان است
عشق باشد دلیـل کـــون و مکان
کائنات جمـــله در حمایت عشق
راستی یادت میاد اون شب که رضا تب کرده بود
تو نبودی کی ازش تا صبح حمایت کرده بود
روز را با تانی ورق به ورق خواندیم
از روز بی مهابا حمایت کردیم
گفتی کسی ازعشق حمایت نمیکند
بااین نگاه خسته رفاقت نمیکند
عالمی در حمایت کف تست
کف تو در حمایت خویشست
خنک عراق که در سایه حمایت تست
حمایت تو نگویم، عنایت یزدان
آنکه عون خدای رایت اوست
علم شاه در حمایت اوست
در حصار حمایت حزمت
مرگ چون حلقه از برون درست
زین سپس در حمایت جاهت
طاعت کهربا ندارد کاه
حرمی شد حمایت تو چنانک
باشد از آفتاب و سایه پناه
زین سپس در حمایت عدلت
طاعت کهربا ندارد کاه
بصد دست حمایت بایدت سوخت
چراغ زندگی یکسر چناریست
در حریم حمایت کرمت
من چرایم ز لطف تو محروم
شاد زی از عنایت مولی
در حمای حمایت لیلی
نیست انصاف را مجال
توان عدل را قوت حمایت نیست
گردد از دولت حمایت
تو بر سپاه خزان مظفر گل
برگ امیدم از عنایت تست
نازش جانم از حمایت تست
گر تو به تیغم زنی خلاص نباشد
زخم تو خوشتر که از رقیب حمایت
کمینه پرتوی از صورت تو بتواند
هزار زهره و خورشید را حمایت کرد
خط سبز تو مرا در خطر انداخته بود
بوی آن زلف سیاهم به حمایت برسید
صافی کجا شدی دلم از دردی جهان؟
گر من نه در حمایت این صاف و دردمی
به وقت حمیت درین رزمگاه
ز اهل حمایت چه دیدی؟ بگوی
به شب هجرت و حمایت غار
به دم عنکبوت و صحبت یار
گردن و ریش و پای و قد دراز
از حمایت حدیث گوید باز
هر دم هزار خرمن جان بیش می برد
بادی که در حمایت بوی تو می رود
بر سر کوی او شبی گذرم
که حمایت کند سگ و عسسم
شاها زمانه بنده درگاه جاه تست
اسلام در حمایت و دین در پناه تست
تو آن جهان امانی که در حمایت تو
تذرو با شه و روباه ماده شیر نرست
ز تیر حادثه ایمن شد و سنان بلا
هر آفریده که کرد از حمایت تو سپر
نه با عمارت عدلش خرابی از مستی
نه با حمایت عفوش مخالف از تغییر
وامروز در حمایت جاهت به خدمتی
اندر چراغ می کند از بیم روغنم
ایام در مواکب قلب سپاه تست
و اسلام در حمایت عالی جناب تو
تویی که دست حمایت اگر دراز کنی
شود ز دامن که دست کهربا کوتاه
آنروز که یازید جنون دست حمایت
مو چتر شد و سایه گل بر سر من ریخت