در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم در مورد بهترین سکانس ها و بازی های قرن ۲۱ | معرفی فیلم های جذاب + جزئیات کامل و عکس صحبت کنیم.امیدواریم این مطلب مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد و با دادن نظرات ما در بهبود کیفیت سایت یاری نمایید.امروز بهترین سکانس ها و بازی های قرن ۲۱ رابه همراه هم مرور می کنیم. از ژولیت بینوش عباس کیا رستمی گرفته تا حرامزاده های لعنتی، شاهکار کوئنتین تارانتینو، بهترین سکانس ها و ایفای نقش ها را جمع آوری کرده ایم، شـما می توانید با سرچ نام این شاهکارهای سینمایی در موتورهای جست و جو این فیلمهای دیدنی را وبسایت های مخصوص فیلم و سریال دانلود کنید، با بخش معرفی فیلم مجله پارس ناز همراه باشید.سایت سینمایی Taste of Cinema بهترین بازیهای قرن بیست و یکم را در سکانسهای درخشان فیلمهای مختلف معرفی کرده اسـت کـه بازیگران ایرانی هم ازآن سهم بردهاند. هزاره سوم تا این جا پر از سکانسهای درخشان بوده اسـت اما این لیست خودش را محدود بـه بازی بازیگران در سکانسهای درخشان کرده اسـت.
بازی بازیگران دراین سکانس کـه ممکن اسـت اول، وسط یا آخر فیلم باشد مبحث مورد نظر ماست. سکانسی کـه ممکن اسـت بازیگر بـه تنهایی در آن حضور داشته باشد یا در مقابل کسی نقشآفرینی بکند. ممکن اسـت کاراکتری راکه نقشاش را بازی میکند برای نخستینبار دراین سکانس ببینیم. اینها سکانسهایی هستند کـه بازیگران بهترین بازیشان را در آنها ارائه دادهاند.
کارگردان: عباس کیارستمی، سکانس: تحول
عباس کیارستمی همیشه فرم و روایت را در فیلمهایش بـه چالش کشیده اسـت اما دراین فیلم مـا یک انتقال ناگهانی داریم کـه فضا و اتمسفر بازی را برای کل پرده آخر فیلم تغییر میدهد. ژولیت بینوش در فیلم نقش زن بینامی را بازی میکند کـه بـه همراه ویلیام شیمل اطراف روستای توسکان میچرخد. مردی کـه در فیلم یک نویسنده اسـت ودر زندگی واقعی خواننده اپرا.
نزدیک بـه دو سوم فیلم این دو نفر غریبههایی هستند کـه اخیرا باهم ملاقات کردهاند و بعد از ساعتها حرف زدن درباره هنر شروع میکنند بـه اینکـه شبیه یک زوج بازی کنند. یک زن مسن تصور میکند کـه آن مرد همسر زن اسـت و کاراکتر بینوش هم خیلی ساده با این موضوع کنار می آید. سکانس این سوال را برای تماشاگر ایجاد میکند کـه آیا نویسنده و زن بازی میکنند یا همه ی چیز واقعی اسـت؟
ارتباط واقعی میان آنها چیست؟ برای بقیه فیلم میبینیم کـه رابطهشان زمینگیر می شود «البته اگر تا این لحظه رابطه سرپایی بوده اسـت» اما این سکانس کـه خیلی طبیعی توسط شیمل و بینوش بازی می شود مـا را مجبور میکند کـه ادامه سفر این دو غریبه را خیلی آسان دنبال کنیم.
کارگردان: دیوید لینچ، سکانس: آزمون بتی
دیوید لینچ معروف اسـت بـه اینکـه از بازیگرانش بازیهای دیوانهواری می گیرد. بازیگرانش در فیلمها موفق میشوند در گستره وسیعی از اوج یک بازی ملودرام تا فیلم وحشت روانشناسانه را طبق معمول دریک فیلم تجربه کنند. وقتی نوبت بـه نائومی واتس میرسد کـه نقش نفسگیر بتی را در «جاده مالهالند» بازی کند حتی برای مـا بعنوان مخاطب هم تجربه دشواری اسـت.
بعد از تمرین آزمونش مـا انتظار داریم همان طور کـه خودش میگوید حین انجام آن مثل بمب بترکاند. در حالیکه مـا چیز خاصی در آن صحنه نمی بینیم اما فضای عجیبوغریب آنرا احساس میکنیم. درنهایت همه ی تشویق می کنند و بتی لبخندی از سر رضایت می زند. چیزی کـه این صحنه را برجسته می کند اجرای پرفراز و نشیب واتس اسـت. سکانسی کـه دراین فیلم جزو معدود سکانسهایی اسـت کـه بـه شیوه واقعگرایانه ساخته شده اسـت.
کارگردان: درک سیانفرانس، سکانس: دین و سیندی در آشپزخانه
بعد از تماشای اینکـه دین و سیندی در گذشته عاشق یک دیگر شدهاند و تلاش می کنند کـه ازدواجشان را در زمان حال حفظ کنند، درباره این زوج بـه نتایجی می رسیم کـه قلب مـا را میشکند. رایان گاسلینگ و میشل ویلیامز در فیلم درک سیانفرانس بـه اوج کارنامه کاریشان دست پیدا می کنند. درست پیش از پایان فیلم سیندی را می بینیم کـه دیگر از تحمل این وضعیت پرفراز و نشیبی کـه میان او و دین وجوددارد خسته شده.
از طرف دیگر دین کاملا تسلیم اوست ودر حالیکه هردو شروع بـه گریه می کنند شروع بـه مشت زدن بـه دیوار میکند. بازی آنها سرشار از تنش اسـت و باعث میشود نفسمان را حبس کنیم برای اینکـه نمیخواهیم حتی کوچک ترین لحظه میان آن دو نفر را هم از دست بدهیم. هر دیالوگ و حرکتی کـه دراین سکانس وجوددارد کامل و بینقص اسـت. انگار مـا شاهد زندگی واقعی یک زوج هستیم کـه در آستانه جدایی از یک دیگر قراردارند.
کارگردان: جوئل و اتان کوئن، سکانس: صدایش بزن
سکانسی کـه احتمالا چکیده کارنامه جوئل و اتان کوئن می تواند باشد. پر تنش، سیاه، طعنهآلود، اگزیستانسیالیستی و همه ی این ها بـه لطف بازی خاویر باردم اسـت. سکانسی کـه دریک بستر ساده برای پرداخت پول بنزین اتفاق میافتد. خاویر باردم با متصدی پمپ بزنین بازی مرگ و زندگی بـه راه میاندازد. همه ی آن خوی شیطانی و البته فلسفهاش راکه در انداختن سکه و شیر یا خط آمدنش هویدا میشود، این جا بـه نمایش می گذارد.
در مقابل آن حس گیجی متصدی پمپ بنزین باعث میشود کـه حس و حال این سکانس تا این اندازه خوب از کار دربیاید. اگر هر بازیگر دیگری این سکانس را بازی میکرد احتمالا از دست میرفت. باردم همه ی ویژگیها و خصوصیات کاراکتری راکه نقشاش را بازی میکند دراین سکانس نشان میدهد. زبان بدن و ارتباط چشمی دو بازیگر دراین سکانس باعث می شود کـه مخاطبان چشم از پرده برندارند در حالیکـه حتی دقیقا هدف سکانس را هم نمی دانند.