شعر در مورد شرم و حیا
شعر در مورد شرم و حیا ,شعر درباره شرم و حیا,شعر کودکانه در مورد شرم و حیا,شعر در مورد شرم حیا,شعر در مورد شرم و حیا,شعر شرم و حیا,شعر درباره شرم و حیا,شعر در مورد شرم و حیا,شعر کودکانه در مورد شرم و حیا,شعر در مورد شرم و حیا,شعر در مورد شرم حیا,شعر کودکانه در مورد شرم و حیا,شعر مفهومی در مورد شرم و حیا,شعرهای کودکانه در مورد شرم و حیا
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد شرم و حیا برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
از حیا حسن جاودان ماند
عرق شرم آب حیوان است
گل بی خار این چمن صائب
در گریبان غنچه خسبان است
شعر در مورد شرم و حیا
سوختی در عرق شرم و حیا ای ساقی
دو سه جامی بکش از شرم برآ ای ساقی
از می و نقل به یک بوسه قناعت کردیم
رحم کن بر جگر تشنه ما ای ساقی
شعر درباره شرم و حیا
تا کی از این شرم و حیا شرم بسوزان و بیا
همره دل گردم خوش جانب دلدار روم
صبر نمانده ست که من گوش سوی نسیه برم
عقل نمانده ست که من راه به هنجار روم
شعر کودکانه در مورد شرم و حیا
تماشا نیست کم چشم هوس گر شرم ناک افتد
حیا آئینه گلهای سیراب است شبنم را
گل اشکم اگر منظور جانان شد عجب نبود
گذر در چشم خورشید جهان تا بست شبنم را
شعر در مورد شرم حیا
از عرض احتیاج شکستیم رنگ شرم
آه از حیا که رنگ رخ ما حباب داشت (بیدل)
بقلزمی که تو غواص فطرتی
گوهر گره برشته موج سراب داشت
شعر در مورد شرم و حیا
نهفت راه تلاشم عرق فشانی شرم
گل است خاک دو عالم زبس حیا اینجاست
سراغ لیلی خویش از که بایدم پرسید
که گرد محملم و ناله درا اینجاست
شعر شرم و حیا
دل بر که برد شکوه زبیداد ضعیفی
بر چینی ما سایه مو راه صدا بست
(بدل) نتوان بردنم از خط جبینم
نقاش عرق ریز حیا نقش مرا بست
شعر درباره شرم و حیا
اهل معنی گر بگفتگو نفس فرسوده اند
هم بقدر جنبش لب دست بر هم سوده اند
آبرو میخواهی از اظهار حاجت شرم دار
این ترنم را زقانون حیا نسروده اند
شعر در مورد شرم و حیا
بوسید پای او عرق شرم هستیم
این قطره تا محیط بسعی حیا رسید
بی دقت نگاه تغافل فروش حسن
نتوان بکنه مطلب عشاق وارسید
شعر کودکانه در مورد شرم و حیا
محیط شرم بقدر عرق گهر دارد
هنوز آب نه ئی از حیا چه میجوئی
بدامگاه جسد پرفشانی انفاس
اشاره ایست کزین تنگنا چه میجوئی
شعر در مورد شرم و حیا
از شرم و حیا پرتو رخسار تو افزود
این آینه شد صیقلی از آینه دان ها
جز قد خدنگ تو که دلها هدف اوست
یک تیر که دیده است که آید به نشان ها؟
شعر در مورد شرم حیا
وصلی که پای شرم و حیا در میان بود
مضمون او مشو که به هجران برابرست
هر سینه ای که هست در او خارخار عشق
صائب به صد هزار گلستان برابرست
شعر کودکانه در مورد شرم و حیا
نرگس مستانه اش از سرمه شرم و حیا
شوخ چشمان هوس را از زبان افکنده بود
از حجاب عشق بودم حلقه بیرون در زلف او
هر چند دستم در میان افکنده بود
شعر مفهومی در مورد شرم و حیا
روی آتشناک او در پرده شرم و حیا
در سرمستی چراغ زیر دامان می شود
در نظرها طاق نسیان می کند محراب را
طاق ابروی تو در هر جا نمایان می شود
شعرهای کودکانه در مورد شرم و حیا
پرده شرم و حیا در پرده شب چون نسیم
از رخ گلهای رنگارنگ می باید کشید
تا رگ ابر بهاران می کشد مشق جنون
خط به عقل و دانش و فرهنگ می باید کشید
شعر در مورد شرم و حیا
بیشتر بخوانید :